زندگینامه خواننده معروف و خوش صدا بنیامین بهادری
EXrozblog.comEX
زندگینامه خواننده معروف و خوش صدا بنیامین بهادری
بدون اغراق بايد گفت: «بنيامين بهادری» فصلي نو در موسيقی پاپ ايران به وجود آورد. او توانست با استفاده از اشعاری خوب در قالب پاپ برای علاقمندان به موسيقی، روزهای خوبی را به ارمغان آورد. سال 84 بود كه ترانه «دنيا ديگه مثه تو نداره» از او دست به دست چرخيد!
بنيامين میگويد: آن ترانه لو رفت، برايم عجيب بود كه چنين استقبالی از آن به عمل آمد، از سويی برايم جالب بود كه سليقه های مختلف مردم آن را پسنديد، از اين رو تصميم گرفتم در همان قالب، ترانههايی بخوانم و به عنوان يک آلبوم روانه بازار كنم. اين شد كه «822222raquo; متولد شد و سه سال بعد آلبوم «88» بنيامين «88» جزو معدود آلبومهای سالهای اخير است كه با 17 قطعه روانه بازار شده و اين، يعنی اينكه «بنيامين» سليقه مخاطب را به دست آورده و تصميم گرفته، به جای 9 يا 10 قطعه كه در ديگر آلبومهای بازار به چشم ميخورد، خوراكی را در اختيار علاقهمندان به پاپ بگذارد.
بنيامين 26 سال سن دارد و حالا حالاها بايد از او انتظار ترانههای خوبی را داشته باشيم، با اين خواننده موفق نسل جوان به گفتگو نشستيم. بنيامين از خود، آلبوم و موسيقی برايمان میگويد.
ورود با ترانه
آنهايی كه دوست دارند بدانند بنيامين چگونه وارد موسيقی شده است، اين پاسخ را بخوانند : «از نوجواني با سرودن ترانه وارد دنيای موسيقی شدم و سپس از 17 سالگي با نواختن گيتار و پيانو و سپس آهنگسازی پا به اين حرفه گذاشتم. در سالهای 81 و 82، يك كار كودک با نام گلهای رنگينكمان با صدای عروسک «چرا» را ساختم كه پرفروشترين كار كودک در سالهای قبل و بعد از انقلاب شد.»
و اما «دنيا ديگه مثه تو نداره»... «اين ترانه را دوست خوبم فريد احمدی سرود كه من آهنگسازی آن را انجام دادم، خودم هم آن را به عنوان اتود خواندم، اما در كمال ناباوري اين ترانه لو رفت و عجيب اينكه استقبال خوبي هم از آن شد، به همين خاطر تصميم گرفتيم كه اين كار را خودمان انجام دهيم و در قالب يک آلبوم، روانه بازار كنيم. در واقع پس از اينكه متوجه شدم، مردم از صدای من استقبال كردند، تصميم گرفتم كه به عنوان خواننده فعاليت كنم.»
فرزند آخر
بنيامين ليسانس ادبيات فارسی دارد و اين به آن معنی است كه شعر و ترانه را به خوبي درك ميكند و در ترانههايش از تحصيلات خود استفاده كامل را میبرد. خانواده بهادري پنج فرزند دارد، چهار پسر و یک دختر كه «بنيامين» فرزند آخر خانواده است. او در مورد بزرگ اين خانواده يعني پدرش ميگويد: «پدرم كارمند دولت بود و سالهاست كه بازنشسته شده و مادرم هم خانهدار است.»
زيرزميني نبودم
خيلی ها همان زمان با شنيدن ترانه «دنيا ديگه مثه تو نداره» میگفتند كه بنيامين ابتدا خواننده زيرزميني بود، اما او از خودش دفاع ميكند. نه، اين جورها هم نبود، موسيقی زيرزمينی تعاريفی دارد، من آن ترانه را ساخته بودم، همه حرفه ای ها هم ميدانستند كه ما سازنده اين كار بوديم. كار لو رفت، آن زمان رسم بر اين نبود كه اگر كسي ميخواهد يك كار زيرزميني ارائه دهد، تنها یک ترانه منتشر كند، یک آلبوم تهيه ميكردند و بنا به هر دليلی در ارشاد به اين آلبوم ايرادهايی میگرفتند، از طرفي صبر هم نداشتند كه ايرادات را رفع كنند، پس آن را روانه بازار می كردند، كما اينكه براي خيلي از دوستان اين اتفاق افتاد. اما انتشار آن تك قطعه و به استناد حرفهای ها كه همه اذعان میكردند، آن ترانه در مرحله ضبط و تنها يك اتود بوده، نميتواند اين شائبه را به وجود آورد كه آن ترانه زيرزميني بوده! كه اگر میخواستم آن كار را به شكل زيرزمينی ارائه بدهم، حداقل در ضبط آن دقت میكردم، اگر اين اظهارنظر در مورد زيرزميني بودن آن ترانه، صحت هم داشته باشد، پس چرا من توانستم به سرعت مجوز بگيرم؟! چون كه ما ثابت كرديم، آن ترانه لو رفته، اتفاقي بود.
كليپ
شايد اگر در همان ابتدا ترانه «دنيا ديگه مثه تو نداره» كليپ ميشد، استقبال بسيار زيادي از آن به عمل ميآمد، براي مثال در آلبوم 85، كليپ اين ترانه هم وجود داشت، فكرش رو بكنيد؟! اما پاسخ بنيامين به اين پرسش چه بود؟ «براي آلبوم 85، دو پروژه كليپ را شروع كرديم، اما در اواسط كار تصورم اين بود كه آنچه ميخواهم نميشود، پس متوقفش كردم. از آنجا كه من براي مخاطبم خيلي ارزش قائلم، براي اينكه يك قطعه يا كليپ بسازم هر راهي را قبول ندارم و تن به آن نمیدهم. عقيده من اين است كه مخاطبم بهترينها را بشنود و ببيند. حالا پس از انتشار آلبوم 88، احساس میكنم كه بايد كليپ هم بسازم و عزمم را جزم كردم، براي ساختن آن، تا چند وقت ديگر خبرهايي در مورد ساخت كليپ ميدهم.» او در رابطه با آن قطعه معروفش ميگويد : به هر حال بايد عنوان كنم كه كليپ براي شناساندن یک اثر نقش مهمي دارد، اما «دنيا ديگه مثه تو نداره» را همه شنيدند و از آن لذت بردند و به همين خاطر در ذهن مردم، كليپهاي زيادي براي اين ترانه نقش بسته است و همين كار را برايم مشكل میكند. برای اين ذهنيتهای مختلف كه با هر نوع طرز فكری اين ترانه را شنيدهاند، چگونه بايد كليپ بسازم و اين كمی كار را مشكل كرد، اما حتما برای اين علاقه مردم، كليپ «دنيا ديگه مثه تو نداره» را خواهم ساخت و انتظاراتشان را برآورده ميكنم.
پاپ فارسی
بايد قبول كرد كه تمامي ترانههاي بنيامين به دل مينشيند، چرا؟ او اين پرسش را اينگونه پاسخ ميدهد: «من براي انتخاب اشعار و كليپ خيلي وقت صرف میكنم، چون در موزیک پاپ، كلام يكي از اركان اصلی است، به خصوص در پاپ فارسی كه كلام نقش قابل توجهی برای شنوندگان دارد. پاپ فارسی براي مردم «كلام محور» است، ضمن اينكه سعی ميكنم، نوع آهنگسازی به گونهای باشد كه با فضای مردم تفاوت نداشته باشد و افراد معمولی يک اجتماع هم با من بخوانند و احساس اختلاف نكنند كه خواننده چيزی را میخواند كه ما نمیتوانيم بخوانيم. دلنشينی ترانه ها و فضای موسيقی كه با گوشهای مردم صميمی باشد، برای من خيلی مهم است و سعی میكنم به اتفاق دوستانم خوراک خوبی به مردم بدهيم.
به بنيامين میگوييم، بعضی وقت ها، روی یک كلمه خيلی تكيه میكنی و آن را دائما تكرار میكنی، چه دليلی دارد؟ میگويد : «يكي از تکنیک های معروف كه اگر درست انجام بشود اثر خودش را میگذارد، همين تكرار كلمات است، كه میتواند ذهن شنونده را شديدا به خود معطوف كند.»
به نظر خودم آلبوم 88 موفقتر از 85 بوده، اين ديد من است! من تيمی دارم كه كمک شايانی به من ميكنند، فريد احمدی به عنوان ترانهسرا، پيام شمس به عنوان تنظيمكننده «محسن رجبپور» كه هميشه راهنماييهايش راهگشاست. به طور حتم، طي اين سه سال، راحتتر با هم كار كرديم، به تجربياتمان بيشتر اضافه شد و سعي كرديم كه كار 88 را بهتر از 85 ارائه كنيم.
اميدوارم زودتر از فروش آلبوم باخبر شوم، چرا كه تيراژ یک كار و فروش آن، از سوی علاقه مندان به موسيقی نشان میدهد كه تو در كارت موفق بودی يا نه! در نهايت تصميم اصلی را مردم میگيرند، اما اگر نظر خودم را بخواهی میگويم 88، پختهتر بود.
تب موسيقی
از او میپرسيم، فكر نمیكنی كه تب موسيقی پاپ نسبت به اواخر دهه 70 و اوايل دهه 80 كمی فروكش كرده؟ میگويد : «نه، من اين حرف را قبول ندارم، بلكه مردم، تنوع بيشتری در شنيدن موسيقی دارند و از اين تنوع ها بيشتر استفاده میكنند. مثل اينكه شما برای خريد لباس، گاهی دو، سه انتخاب بيشتر نداريد، گاهي اوقات هم، بيش از 10 انتخاب داريد و از اين تنوع محصول هم بايد استفاده كني و به نظر من اين تنوع به موسيقی پاپ كمک كرده، ضمن اينكه بايد به ياد داشته باشيد كه تب موسيقي هيچ وقت نميخوابد. حالا ممكن است، گونههای ديگر موسيقی وارد دايره شنيداری مخاطب شود، اما چيزی نيست كه بگوييم، تب آن فروكش كرده است.
آلبوم اورجينال
در همان اولين روزهای انتشار، آلبوم جديد «بنيامين» ترانههاي آلبوم 88 را به راحتي در اينترنت میشد دانلود كرد، آيا اين به ضرر فروش آلبوم نيست؟ میگويد: «ما بايد مردم را با اين فرهنگ آشنا كنيم كه آنان یک آلبوم را به شكل اورجينال تهيه كنند، چرا كه به سود خودشان است. چون اين سرمايه بر میگردد به توليد و صرف اثر بعدی آن خواننده ميشود. در واقع اين چرخه اقتصادی بايد حركت كند، بايد مردم اين را به درستی درک كنند، نمیدانم تاكنون چقدر در اين فرهنگ سازی موفق عمل كرديم؟ اما دلم میخواهد كه مردم به چرخه اقتصادی موسيقی كمک كنند و آن هم جز با تهيه اثر اورجينال چيز ديگری نمیتواند باشد.»
استقبال
همان ترانه اول، من را به مخاطبان شناساند! اين اظهارنظر را قبول ندارم كه حتما بايد یک خواننده نامي باشد و چند آلبوم روانه بازار كند و آنگاه از او استقبال به عمل بيايد. مگر منِ بنيامين چند آلبوم روانه بازار كردم؟
مافيا نمیتواند تصميم بگيرد!
اگر هر كس در هر زمينهاي كارش را بلد باشد، در كارش موفق میشود. اگر مافيايی هم در اين حرفه وجود داشته باشد، منِ هنرمند اگر حرفهای عمل كنم، ميتوانم گليم خودم را بيرون بكشم، مثل فوتباليستی كه در ميدان عالی بازی میكند و مربی آن را هيچ وقت كنار نمیگذارد. به نظر من همان طور كه گفتم «مافيا» نمیتواند برای هنر و هنرمند تصميم بگيرد! اينها بهانههايی است از طرف كسانی كه كارشان را بلد نيستند و میگويند مافيا نمیگذارد و...
كنسرت
يک كنسرت بيشتر برگزار نكردم و آن هم در استكهلم سوئد بود و براي يك جشنواره فرهنگی – هنری... تاكنون در ايران كنسرت نداشتم، اما امسال برای اولين بار در تهران و چند شهر ديگر ايران كنسرت برگزار میكنم كه بی حرف پيش، بايد بگويم، احتمالا در فصل تابستان خواهد بود. اما از اوايل پاييز، تور اروپا و آمريكا را برگزار ميكنيم.
آرامش را میپسندم
من دغدغه آنچناني در زندگی ندارم. در خوب و بد روزگار مهمترين مسئله برايم «آرامش» است. در آرامش میتوانم روی موسيقی و ساخت یک شعر خوب تمركز داشته باشم... ضمن اينكه «خواب» را خيلي دوست دارم و زياد میخوابم. از او می پرسيم كه موسيقی چند ساعت از یک شبانه روز تو را میگيرد؟ میگويد: «زمان خاصی ندارد، چرا كه شما برای كارهای هنری نمیتوانی ساعت تعيين كنی... شايد خيليها از من بپرسند كه آهنگسازی را در چه ساعاتي از شبانهروز انجام ميدهي، اما باز هم بايد بگويم كه تعريف به خصوصي ندارد! بعضي وقتها با سازم، قطعه ای را میسازم، بعضی وقتها، بدون ساز در خيابان چيزی به ذهنم خطور میكند، در مسافرت، در خواب و... در یک لحظه چيزی به ذهنم خطور میكند كه آن ترانه را تبديل به آهنگ میكنم.»
موسيقی جهانی
موسيقی ما اين قابليت را دارد كه یک روز به شكل واقعی جهاني شود، نه با تعارف! يعني روزي، تمام دنيا به موسيقی ايرانی به ديدی نگاه كنند كه حتي به ترجمه آن بپردازند. فكر میكنم ما مستحق آن هستيم، اين دورنمای ذهن من است و اميدوارم بتوانم با ترانههايم به آن برسم.
تنها زندگی میكنم
از آنجا كه فعاليتهای من برای خانواده گاهی اوقات، ايجاد مزاحمت میكند، از اين رو سالها پيش تصميم گرفتم كه تنها زندگی كنم تا با تمركز بيشتری به فعاليت بپردازم، اما اين به آن معنا نيست كه ارتباط خودم را قطع كرده باشم، بنيامين آدم خانواده است...
موسيقي پاپ
موسيقی پاپ در تمام دنيا نشانههايي دارد، مثلا برای موفقيت يا شكستش نشانه بارزی دارد كه آن جذب مخاطب است. اگر مخاطب بيشتری جذب كنی، يعنی در كارت و در حيطه موسيقی پاپ موفقتر بودهای... پاپ موسيقی است كه به احساس مردم نزديكتر است.
مربی گیری موسيقی پاپ
در 26 سالگی از من توقع مربی گری نداشته باشيد كه پنج نفر اول تيم پاپ ايران را ارنج كنم! اما اگر بخواهم تيم پنج نفره پاپ را انتخاب كنم، فريدون آسرايی، رضا صادقی، احسان خواجهاميری، محسن چاووشي و حميد عسکری را انتخاب میكنم. من براي انتخاب اين پنج نفر هم توانايیهايشان را در نظر گرفتم و هم استقبال مردم از كارهايشان را... اما اگر نام 10 نفر را از من بخواهيد، شايد خوانندگان ديگری هم در اين تيم جا بگيرند.
تلويزيون
من با تلويزيون خيلی ارتباط ندارم، اما هر جا كه اين همكاری بايد اتفاق میافتاد، افتاد. كما اينكه سالها پيش، براي كودكان موسيقی ساختم كه با استقبال خوبی هم مواجه شد. در سالهای اخير، یک بار در تلويزيون حاضر شدم...
البته جا دارد بگويم كه چند پيشنهاد برای خواندن ترانههای سريالها و برنامههای مختلف به من شد، اما با بررسي كه روی آنها داشتم، ديدم كار در حد من نبود.
كار من آهنگسازي و خوانندگی است. اگر یک برنامه موفق و پربيننده به من پيشنهاد شود، خوشحال میشوم كه من هم كمک كنم، چون به خود من هم كمک ميشود! اما نكته اينجاست كه سختگيري امثال من و آسانگيري بعضی از هنرمندان، باعث ميشود كه آنان فعاليتهاي بيشتری در تلويزيون داشته باشند. تنها دليل كمكاری يا اصلا كار نكردن ما در تلويزيون همين است. ما آدمهاي سختگيری هستيم و برايمان فيلم و فيلمنامه مهم است، اما براي بعضیها مهم نيست، به همين خاطر تيتراژهای بيشتری ميخوانند كه اين امر هم طبيعی است.
از بنيامين میپرسيم خيلي از خوانندگان با تيتراژ یک سريال، شديدا مورد توجه قرار میگيرند، آيا اين حقشان است كه ميگويد: من با اصل موضوع مشكلي ندارم، اما گاهي اوقات پيشنهادهايي ميشود كه من ترجيح ميدهم، آن را قبول نكنم، ولي همان طور كه گفتم، هستند كساني كه اين حساسيتها را ندارند. همان طور كه گفتم، من سياستم مشخص است، در سال 88، هم همينگونه عمل میكنم، يعنی اگر كار خوب تلويزيونی پيشنهاد شود و بدانم كه مردم نتيجهاش را ميپسندند، حتما قبول ميكنم.
پرسيديم، جواب داد
عليرضا افتخاري: عليرضا افتخاري يك هنرمند خوش صداست و احساس خوبي دارد، به خصوص كارهای 10 سال پيش او. من خيلي وقتها با صداي او حس خوبي ميگرفتم، اما نميدانم چرا ايشان در مصاحبههايشان درباره بچههاي پاپ اظهارنظرهايي ميكنند كه به نظر من بعضي زمانها رنگ و بوي بياحترامي ميگيرد. به نظر من اگر ايشان پس از مدتی نتواند به جوانان احترام بگذارد، شايد جوانان هم مثل سابق به عنوان یک استاد پيشكسوت با او برخورد نكنند، نظر من اين است كه احترام بايد متقابل باشد، اين درست نيست كه ما سالها به عنوان یک پيشكسوت به ايشان احترام بگذاريم، اما ايشان بدون هيچ دليلي بخواهد ما را تخطئه كند! ضمن اينكه بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه مخاطبان ما با يكديگر تفاوت دارند و هيچ رقابتی هم بين ما نيست...
شهرام ناظري : من به شخصه براي ايشان احترام زيادی قائل هستم، او خلاقيتهای زيادی دارد.
محمد اصفهانی : او صدای بسيار خوبی دارد، اما بعضي وقتها از رفتارهاي حرفهايشان سر درنميآورم. مثلا هيچ وقت نفهميدم كه قصدشان از خواندن، «نون و دلقک» چه بود؟ نه موسيقی شان و نه كليپشان... البته ايشان آدم محترمی هستند و در گفتگوهايشان هميشه از موسيقي پاپ دفاع كردند كه اين قابل تقدير است.
عليرضا عصار : من در مجموع از اينكه ايشان مخاطب دارند و مردم علاقه زيادی به او دارند، مطلع هستم، اما شخصا فضای موسيقی ايشان را دوست ندارم، آقای عصار براي من قابل احترام هستند.
خشايار اعتمادی : ايشان موفق بودند و از اولينهاي پاپ ايران بودند و راه را برای ما باز كردند، اما شخصا اعتقاد دارم كه صدای ايشان اورجينال نيست.
محسن يگانه : من ناراحت شدم كه آن ملودی يونانی را در كارش شنيدم و غصه خوردم. محسن كه اين همه كارهای خوب ساخته، نبايد آن ترانه را میخواند! اما ايشان توانمندیی های خوبی دارد، صدای شنيدنی دارد و من او را تحسين میكنم.
احسان خواجهاميری : مثل صدايش، پسر خوبيه، او در انتخاب كارهايش، دقت ميكند.
رضا صادقي : بسيار پرطرفدار است، پسر زجر كشيده و سختي كشيدهاي است و بسيار بااحساس ميخواند، اما خيلي پر كار است كه اميدوارم در آينده گزيده كار شود.
فرزاد فرزين : بعضي وقتها در ترانههايش، فريادهايی ميكشد كه شايد بتواند آنها را كمي ملايمتر بخواند.
مهدی مقدم : میتوانست در موزیک پاپ ايران، موفقتر از اين باشد، اما هنوز هم اين فرصت را از دست نداده. مهدی پسر بااحساسي است و صدای خوبي دارد، اما صبر ندارد.
فريدون آسرايی : فوقالعاده حرفهای، صدای گرم و خوبی دارد و من خيلی دوستش دارم، تمام قسمتهای صدايش را دوست دارم، اميدوارم در آينده از او شاهد یک آلبوم خوب ديگر مثل «غريبه» باشيم.
بهروز صفاريان : عالی، خوب، متوسط و ضعيف، از وی انتظارات بيشتري ميرود.
محسن رجبپور : مديريت امور هنری و به نوعی ماركتينگ بنيامين به محسن رجبپور ارتباط دارد.
از لابهلای حرفها
برخورد من عادی است، خيلیها میگويند خجالتی هستم، اما خجالتی نيستم، رفتارهايم معمولی است.
سبک پاپ و همه مشتقات آن را ميپسندم.
من ريتمهايی را انتخاب میكنم كه مردم راحتتر آن را هضم كنند.
ما در زمينههای فنی موسيقی هيچ كم و كاستی نداريم. در حال حاضر بحث خلاقيت و هوش در موسيقی ايرانی مهم است كه نتيجه یک قطعه يا آلبوم را مشخص ميكند.
آريان وقتی شكل گرفت، برای اولين بار بود كه چنين طرحی درست اجرا شد، به همين خاطر استقبال از آن باورنكردنی بود. ضمن اينكه آريان خوراک مناسبی در اختيار علاقهمندان به موسيقی گذاشت.
رانندگی بلد نيستم!
هيچ وقت خودم را برای مردم نگرفتم و نخواهم گرفت... من با بنيامين 5 سال پيش هيچ تفاوتی نكردم.
نه تنها در ايران، بلكه در ساير كشورها، مردم تشنه موسيقی ای هستند كه حرفه ای باشد و به دل بنشيند.
ناصر عبداللهی را زياد نمیشناختم، ارتباطمان هم تنها چند ساعت بود، یک روز آمد در استوديو و ترانه «منو ببخش» را كه ساخته بودم گوش داد.
به سفارش آقاي علمشاهی اين ترانه را در اختيار او گذاشتم. او انسان محترم و شريفی بود...
استاد محمدرضا شجريان، جزو گنجينههاي هنر ايران هستند و هستند در بين مردم افرادی كه موسيقی سنتی را دوست دارند يا ندارند، در هر دو صورت برای استاد احترام زيادی قائل هستند.
شخصا به موسيقی سنتی وابستگی ندارم، اما اين به آن معنا نيست كه علاقهای نداشته باشم...
بچههای آريان سختی های زيادی كشيدند، تا راه را برای ما باز كنند، آنان قابل احترامند.
محسن رجبپور، موفقترين مدير حال حاضر موسيقی ايران است.
از سن 17 سالگي، ابتدا گيتار آموختم و سپس پيانو... اما دوستانی داشتم كه در قالب استاد، به تجربياتم اضافه كردند. كتاب زياد میخوانم، فيلم هم زياد میبينم... 88 بهتر از 85
آدرس جدید سایت 98 آوا | بزرگترین پایگاه موسیقی در ایران| این وبلاگ متعلق به کمپانی 98 آوا میباشدجدید ترین موزیکها، فول آلبوم های ایرانی عربی ...
ما را در سایت آدرس جدید سایت 98 آوا | بزرگترین پایگاه موسیقی در ایران| این وبلاگ متعلق به کمپانی 98 آوا میباشدجدید ترین موزیکها، فول آلبوم های ایرانی عربی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : moh3n 98ava بازدید : 253 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت: 2:1